راشدان، انبارلويي و اقتدارگرايان!بخشي از سخنان
نيما راشدان در پاسخ به ياوه سرايي هاي انبار لويي، سردبير روزنامه رسالت، درخصوص اعترافات نمايشي سيامك پورزند.
« در سراسر جهان تنها يك نظام حكومتي ، بيش از تمامي نظامهاي حكومتي ديگر به تحديد آزاديهاي مدني شهروندان خويش كمربسته است ، گرچه سايه نظامهاي مستبد و فردسالار بخش عظيمي از خاورميانه عربي و آسياي ميانه را پوشش مي دهد اما رهبران هيچ نظام حكومتي در سراسر جهان به اندازه مقامات انتصابي جمهوري اسلامي ايران با افتخار و صراحت شهروندان جوان خود را در ملائ عام به شلاق نمي بندند، هر دانشجوي ترم نخست علوم سياسي در سراسر جهان بخوبي مي داند ، در سراسر سطح خشك اين كره خاكي : فقط و فقط يك نظام حكومتي گاردهاي ويژه و مسلح را براي كنترل نحوه پوشاك شهروندان خود به خيابان مي فرستد ، به ميهماني هاي خصوصي هجوم مي برد و اعمالي را مرتكب مي گردد كه حداقل 400 سال است به استثناي مواردي چون طالبان ، از قاموس بشريت متمدن رخت بربسته اند. »
تيان آنمن تهرانديويد وارن، يكي از نويسندگان مطرح روزنامه
اتاوا سيتي زن در
مقاله مفصلي كه در روز 27 ژولاي چاپ گرديد به بررسي اوضاع سياسي ايران و سرنوشت احتمالي آيت الله ها پرداخته است. او در قسمتي از مقاله خود مي نويسد: « ايران بر سر يك دو راهي قرار گرفته است.يا رژيم آيت الله ها در رويارويي با تظاهرات انبوه و مداوم در اكثر شهرهاي بزرگ، طاقت خود را از دست داده و قيامي نظير آنچه باعث سقوط شاه گرديد، روي خواهد داد و يا اينكه آنها كاري را كه كمونيستهاي چيني در سال 1989 در ميدان تيان آنمن كردند، انجام خواهند داد. اقدامي كه شاه در سال 1979با فروتني و نجابت بسيار از انجام آن سر باز زد. آيت الله ها براي انجام اين كار درست مانند چيني ها، گروههايي را از استانهاي دور افتاده به پايتخت و شهرهاي بزرگ اعزام خواهد كرد با اين بيم كه ممكن است پليسهاي محلي در درگيريها و تظاهرات طرف مردم را بگيرند.(آيت الله ها تاجيكها، ازبكها، كردها و عربهايي را از فلسطين استخدام كرده اند. خارجياني كه زندگي خود آنان در صورت سقوط رژيم به خطر خواهد افتاد.)»
ايالات متحده آمريكا اميدوار است كه شاهد دستيابي مردم ايران به آزاديهاي بيشتر باشد.متن اصلي مصاحبه اخيرسخنگوي كاخ سفيد در باره اوضاع ايران را مي توانيد در
اينجا بخوانيد. در قسمتي از اين مصاحبه آمده است:« ما از رهبران ايران خواسته ايم كه مانند رهبران انتخاب شده رفتار نمايند و پاسخگوي درخواست مردم براي آزادي هاي سياسي واجتماعي باشند نه اينكه از تروريسم حمايت كرده و به دنبال توليد سلاحهاي كشتار جمعي باشند.»
قطع اميد آمريكا از خاتميمقامات عالي رتبه دولت آمريكا اعلام كردند كه دولت بوش از همكاري با خاتمي و ياران اصلاح طلبش قطع اميد كرده و توجه اش را به حمايت مستقيم از حاميان دموكراسي در ميان مردم معطوف نموده است.
گلن كسلر، نويسنده
روزنامه واشينگتن پست، طي مقاله نسبتا مفصلي بيانيه اخير جورج بوش را مورد بررسي قرار داده است. او در بخشي از مقاله خود از قول يكي از مقامات رسمي دولت آمريكا مي نويسد:«خاتمي و يارانش در دولت بسيار ضعيف وبي اثر هستند و در به اجرا در آوردن وعده هايشان اصلا جدي نيستند.»
متن اصلي مقاله را مي توانيد در
اينجا بخوانيد.
::بخش انگليسي ايرانسرا در فهرست گاردين::سايت اينترنتي روزنامه گاردين بخش ويژه ايي را به وبلاگ و وبلاگ نويسي اختصاص داده است. اين بخش شامل قسمت هاي مختلفي است. از جمله اخبار مربوط به وبلاگ، مقالات منتشرشده در باره وبلاگ ونيز فهرستي از وبلاگ هاي اشخاص مختلف از گوشه و كنار دنيا. در فهرست اين سايت نام دو وبلاگ ايراني
سردبير:خودم و
ايرانسرا نيز منتشر گرديده است.
حكايت همچنان باقي است!
باز هم خيمه شب بازي ديگر، بازهم تظاهراتي ضد آمريكايي، آتش زدن پرچم و شعارهاي مرگ بر آمريكا. قدرتنمايي اقتدارگرايان بوسيله بسيج نيروهاي مزدور و جيره خوار خود و مردمي جاوه دادن تظاهرات. سخنراني رفسنجاني در نماز جمعه و حرف هاي صد تا يه غاز و تكراري او. تلاش او براي اثبات اينكه هنوزاو حرف آخر و اول را مي زند. سكوت جناح به اصطلاح اصلاح طلب و همصدايي بعضي ازآنها با جناح به اصطلاح رقيب.
تا كي اينها ادامه خواهد داشت؟ تابه كي عوام فريبي و رياكاري برجامعه حكومت خواهد كرد؟
تهديدي حمايت آميز!
دبيرشوراي عالي امنيت ملي روز گذشته پيرامون بيانيه رئيس جمهوري آمريكا گفت: اين تحليل از نظر ما قابل قبول نيست كه آمريكا دست از شرارت خود برداشته است.
به گزارش واحد مركزي خبر و ايرنا حجت الاسلام والمسلمين حسن روحاني دبير شوراي عالي امنيت ملي روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگاران ضمن بيان اين مطلب، خاطرنشان ساخت: البته بيانيه بوش در 21 تيرماه سال جاري در واقع با يك لحن جديد با ايران مواجه شد. اگر چه اين لحن با مواضع گذشته متفاوت بود اما از نظر ما هر دو پيام بوش نوعي تهديد براي ايران محسوب مي شود چرا كه هر سخني كه منافع ملي ما را مورد تهيه قراردهد ما آن را تهديدي برضد خود مي دانيم.(نقل از روزنامه كيهان)
براستي كجاي سخنان بوش بر ضد منافع ملي است.آنهم سخناني كه بعداز بيست واندي سال لحني كاملا متفاوت داشته و بر خلاف هميشه، چهره جديدي از مردم ايران براي مردم آمريكا و ساير ملل تصوير كرده است. امروز همان مردمي كه سالها ايراني را به چشم يك تروريست از خدا بي خبر مي ديد با ملتي آشنا مي شود كه در جستجوي ارزشهاي انساني ودر تلاش براي دستيابي به دمكراسي واقعي وعدالت اجتماعي است. ملتي كه خود سالها قرباني تروريسم دولتي بوده و هست. سخنان بوش نه حمايت ازعده اي خاص موسوم به اصلاح طلب بلكه تلاش براي بر قراري ارتباطي مستقيم با مردم داخل و خارج ايران است. مردمي كه در حقيقت اصلاح طلبان واقعي و صاحبان اصلي مملكت هستند. مردمي به ستوه آمده از فشار و اختناقي چند ساله، مردمي گرفتار در چنگال مشتي از خدا بي خبر كه به جرات مي توان گفت ذره اي به سربلندي ايران و ايراني نمي انديشند. سخنان بوش علي رغم ميل آقايان بر مسند نشسته تاثيرات خود را داشته و خواهد داشت. سخنان بوش نه يك تهديد عليه منافع ملي، بل حمايتي گسترده و به موقع از حركت مردم بسوي تعالي و پيشرفت كشوراست. مردم ايران علي رغم تمام تبليفات منفي رژيم ،اين سخنان را به فال نيك گرفته و از آن استقبال خواهند كرد.امروز ملت ايران آگاه هست كه در پيمودن راه دستيابي به خواسته ها و آرزوهايش تنها نيست و جهاني پي گير حركتها و چالشهاي اوست.
تهران ميزبان تروريست هاروزنامه نشنال پست چاپ كانادا، امروز مقاله اي را به
قلم الكساندر رز و در ارتباط با نشست نمايندگان چندين حزب و گروه درتهران منتشر كرده است.دراين اجلاس كه در روز اول ماه ژوين برگذار شد، نمايندگاني از جبهه آزادي بخش فلسطين، حزب الله لبنان و جهاد اسلامي شركت داشته اند. رياست اين نشست به عهده
علي اكبر محتشمي بود كه از او به عنوان پدر خوانده حزب الله ياد مي شود. لازم به ذكر است كه تمامي گروههاي شركت كننده در اين گردهم آيي از طرف آمريكا به عنوان تروريست و يا حامي تروريست معرفي شده اند.
ديكتاتور بزرگ!در سايت
رييس جمهور خيلي احمق فيلم كارتون جالبي از جورج بوش به نام
ديكتاتور بزرگ منتشر شده كه ديدنش خالي از لطف نيست. اين سايت هجو نامه زيبايي از سياست هاي جهان خواري بوش و دارو دسته جمهوري خواهش مي باشد.
كيهان ضد ملي ننگت باد!
واقعا كه اين حسين شريعتمداري ذره اي از صداقت و شرافت انساني بو نبرده است.
نگاه كنيد به مطلبي كه راجع به نامه استعفاي آقاي طاهري در كيهان خود درج كرده است. او با كمك بوقداران تبليغاتچي اش و با گزينش بخشهايي از نامه كه لحن نسبتا ملايمي دارد سعي كرده كه يكي از مهمترين رويدادهايي را كه درطي شش سال اخيرصورت گرفته به شكلي كم اهميت و كم رنگ جلوه دهد. آن هم رويدادي را كه شوراي امنيت ملي را وادار كرده كه بخشنامه اي آني صادر نموده و چاپ هر گونه نظر و موضع گيري درباره آن را ممنوع اعلام كند. شريعتمداري در پايان مطلب نيز مزورانه سعي كرده كه علت استعفاي او را كهولت و ناتواني جسماني قلمداد نمايد.
«گفتني است آيت الله طاهري مدتهاي مديدي است كه به علت كهولت و ضعف شديد جسماني و نياز به مراقبت، توانايي حضور و اقامه نمازجمعه شهر اصفهان را نداشت.» (نقل از كيهان ضد مردمي)
خوشبختانه
سايت اينترنتي ايران امروز با صدور اطلاعيه مفصلي پاسخ محكمي به ياوه گويي هاي آقايان كيهاني داده و خبر صحت و سلامت طاهري را به مردم اعلام نموده است.
تلگراف، تلفن و اينترنت
توماس فريدمنخبر نگار روزنامه نيويورك تايمز در مقاله اي تحت عنوان
بمب ساعتي درايران نوشته است: «وقتيكه ايران در اوايل قرن بيستم صاحب تلگراف شد، آن كمك زيادي به برپايي انقلاب مشروطه عليه رژيم مستبد قاجار كرد. توسعه تلفن و انتشار كاستهاي صوتي در سرتاسر ايران در دهه هفتاد، وسيله اي دردست خميني، جهت گسترش انقلاب خود عليه رژيم شاه گرديد. امروز اينترنت و تلويزيون هاي ماهواره اي به ايران راه پيدا كرده اند و با خود آرزوها و بلند همتي هاي فراواني به ارمغان آورده اند.»
شكيات منطقي
چند روز پيش كه داشتم متن سخنراني آغاجري را مي خواندم بي اختيار به ياد خاطره اي از دوران خدمت نا مقدس! سربازي خود افتادم كه بي ارتباط با بي منطقي وبيهودگي احكام من درآوردي آقايان ملاها نيست.آنروزها (من در سالهاي 71-73 در سپاه خدمت كردم) يكي از مراحل تسويه حساب جهت دريافت كارت پايان خدمت شركت در مصاحبه حضوري و پاسخگويي به سوالات نماينده ولي فقيه مقيم در پادگان بود. هدف از اجراي اين مصاحبه كه بيشتر به شكل بازجويي بود تا مصاحبه ، اين بود كه حاج آقا اطمينان حاصل كند كه احكام و فرايض ديني توسط سربازان اسلام به نحو احسن اجرا مي شود و مبادا كسي نادان به اين مهمات از پادگان خارج گردد. نا گفته نماند كه اگر كسي قادر به گرفتن نمره قبولي از اين امتحان الهي نبود مي بايست يك ماه اضافه خدمت نموده و در طي آن يكماه اقدام به فراگيري اين واجب تر از نان شب خويش نمايد. خلاصه نوبت به من رسيد و من ناگزير مي بايست از اين آخرين خان مي گذشتم. حاج آقا سوالات خود را از اصول دين و فروع دين و هزار كوفت و زهر مار ديگر شروع كرد تا به ستون اصلي دين رسيد. اول از وضو وترتيبات آن پرسيد وبعد به مبحث شكيات كه الحق يكي از مهمترين!! و پيچيده ترين اصول نماز است رسيد. حاج آقا از من پرسيد كه اگر من در نماز دو ركعتي بعد از ركعت اول شك كنم كه دو ركعت خوانده ام يا يك ركعت حكم چه خواهد بود. براي طفره رفتن و منحرف كردن توجه حاج آقا از اين سوال گفتم كه من اصلا در موقع خواندن نماز شك نمي كنم و هميشه با تمركز حواس در پيشگاه خداوند قرار مي گيرم(البته چاره اي به جز دروغ گفتن نداشتم و مي خواستم كه به هر ترتيبي شده قال قضيه رو بكنم) ولي غافل از اينكه حاج آقا زرنگ تر از من بود و پرسيد كه اگر به فرض فرد ديگري دچار اين مشكل گردد چه بايد به كند. من كه ديدم كه طفره رفتن ممكن است كار را خرابتر بكند يك كمي فكر كردم و سعي كردم كه منطقي ترين جواب ممكن رو پيدا كنم. پس ازلحظه كوتاهي گفتم كه بهترين و منطقي ترين راه اين است كه نمازگذار يك ركعت ديگر بخواند. اگر قبلا يك ركعت خوانده باشد جمعا دو ركعت خوانده كه در اصل نيز مي بايست دو ركعت باشد و نماز صحيح است.و اگر قبلا دو ركعت خوانده باشد حاصل جمع سه ركعت خواهد بود. يعني يك ركعت اضافي و يك صواب بيشتر!. حاج آقا در حالي كه به نظر مي رسيد كه جواب من كمي گيجش كرده رو به من و با كمي تندي گفت كه اين چه حرفيست كه من مي زنم، شك در نماز دو ركعتي باطل است و نماز گذار مي بايست نمازش را از ابتدا بخواند. من احساس كردم كه جوابم از نظر او گستاخانه تلقي شده و ممكن است برايم گران تمام شود شروع كردم به اصطلاح به دستمال انداختن تا كمي او را آرام نمايم. حاج آقا كه من فكر مي كنم بيشتر از كلمه «منطقي ترين» من عصبي شده بود گفت كه افسوس مي خورد كه جوان تحصيل كرده اي مثل من از اصول اوليه اسلام بي اطلاع است. و من احساس كردم كه او بو برده است كه من اصلا در عمرم نماز نخوانده ام. خلاصه كمي زبان بازي كردم و گفتم كه قبلا و در دوران تحصيل فرصت كافي جهت فراگيري اصول اساسي دين نداشتم وبه او قول دادم كه من بعد بيشتر به اين مهمات بپردازم. هر چه دروغ و ريا در چنته داشتم بار او كردم( چاره اي نداشتم ) كه البته بي تاثير هم نبود و بالاخره حاج آقا راضي شد كه پاي برگه تسويه حساب مرا امضا نمايد.
بند «م»مثل اينكه حالا حالا ها دست از سر كچل آغاجري بر نخواهند داشت.
روز دوشنبه دهم تير ماه طي تجمعي برخي از افراد منتخب تحت عنوان خانواده هاي به اصطلاح معظم شهدا خيمه شب بازي جديدي را در جلوي ساختمان دادگستري استان تهران به راه انداختند. اين افراد معلوم الحال با در دست داشتن پلاكاردهايي از قوه قضاييه خواستند كه تكليف آغاجري را روشن كند. و اگر اين كار صورت نگيرد آدمخواران رژيم با استناد به
بند«م» وصيت نامه خميني! ، خود راساُ اقدام خواهند نمود.